چگونه از بلاتکلیفی های رفتاری رهایی پیدا کنیم؟
به گزارش خیمه نیوز، از عمده ترین موانع رشد اخلاق حرفه ای در سازمان بلاتکلیفی سازمانی است.
پیچیده ترین شرایط بلاتکلفیی اخلاقی، تعارضات اخلاقی است، یعنی شرایطی که فرد یا سازمان با دو راهه ای روبرو می گردد و راه سومی نمی یابد و هر دو راه نیز غیراخلاقی اند. بنابراین تعارض اخلاقی عبارت است از رفتاری که انجام آن از جهتی اخلاقا زشت و ترک آن از جهت دیگر نارواست. افشای راز زشت است اما اگر رازداری متضمن خیانت به وظیفه سازمانی باشد نیز نارواست. بدین ترتیب اگر فرد راست بگوید باید رازی را افشا کند، افشای راز خلاف قانون است. اگر رازداری کند باید حقیقت را کتمان کند، کتمان حقیقت نیز عملی غیراخلاقی است. در ادامه با خبرنگاران همراه باشید.
تعارضات اخلاقی دوگونه است:
- تعارضات در اصول اخلاقی
- تعارضات در مسئولیت های اجتماعی
تعارض در اصول اخلاقی مانند تعارض در اصل صداقت و اصل رازداری. حل غلط چنین تعارضی استفاده از دروغ مصلحت آمیز است که یکی از عوامل ترویج درغگویی در فرهنگ سازمانی به شمار می آید. فاعده دفع افسد به فاسد که فرمول تنبل هاست ساده ترین راه چاره رایج برای حل تعارض در سازمان ها و جوامع است. اما تعارض اخلاقی در حرفه غالبا تعارض بین مسئولیت هاست: تعارض مدیر پیروز بودن و پدر پیروز بودن، تعارض مسئولیت سازمانی و وظیفه خانوادگی، تعدیل نیروی انسانی. پرداخت هدیه (رشوه) برای ترخیص کالا از گمرک، افشای دو دفتر داشتن سازمان برای مالیات، در همه این حالات تعارض وجود دارد. به عنوان نمونه در خصوص آخر، افشا با وفاداری سازمانی منافات دارد و منجر به اخراج خود می گردد که آن نیز با مسئولیت خانوادگی منافات دارد. عدم افشا نیز با مسئولیت های اجتماعی و ملی منافات دارد. اما ساده ترین راه چاره که گزیده می گردد استفاده از قاعده دفع افسد به فاسد است، یعنی فاسد و بد را انتخاب می کنیم تا از افسد و بدتر مصون باشیم، در حالی که این اصل ظاهر الصلاح بسیار فسادانگیز است:
کز ضرورت هست مرداری مباح بس فسادی کز ضرورت شد صلاح
با استفاده از این فرمول است که می گوئیم: مقداری رشوه بده تا مانع ضرر فراوانی بر بنگاه شوی! راهی را انتخاب کن که هزینه اخلاقی (فساد) کمتری دارد! در حالی که یکی از آثار فرهنگی این اصل در سازمان و اجتماع رواج دروغ مصلحت آمیز است. فرد می گوید: راست بگویم یا دروغ؟ اگر دروغ بگویم بد است اما اگر راست بگویم مفاسد فراوانی به وجود خواهد آمد. بنابراین: دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز. صورت منطقی استدلال درست است اما در واقعیت اجتماعی فسادانگیز است. ما در نگرش سنتی خود به معضلات اخلاقی فضیلت محور و یا ارزش مدار هستیم نه مسئله محور. رویکرد ما فضیلت گرایانه است نه کارآمدی. باید توجه داشت که اولا همیشه افسد و فاسد نداریم و گاه این دو امر هماورد هستند و تفکیک میان آنها و انتخاب افسد مشکل است. ثانیا استفاده از این قاعده دم دستی چشم انسان را بر جستن راه سوم می بندد. جستجو از راه های سوم در همه موقعیت ها می تواند رهیافت مهم در مواجهه با تعارضات اخلاقی باشد. تعارض به خودی خود مانع نیست بلکه فرصت و بستر رشد است. ناتوانی در مدیریت تعارض مشکل آفرین است.
ما در بیشتر تعارضات اخلاقی دچار بن بست موهوم یا شده ایم. این نگاه، خود نوعی تحویلی نگری است. در تعدیل نیروی انسانی فکر می کنیم راه چاره منحصر است به یا اخراج نیروهای مازاد یا ضرر شرکت، در خصوص دیگر یا باید راست گفت یا راز نگهداشت. دنبال راه سوم نمی رویم در حالی که مدیریت، هنر جستجوی راه سوم در مواجهه با بن بست موهوم است. باید ابعاد تعارض را تحلیل کرد، تمامی راه چاره های سوم را یافت، آنها را از نظر مطلوبیت آنالیز و وزن دهی کرد، راه چاره های مطلوب را آزمود و مطلوب ترین آنها را انتخاب کرد.
منبع: الی گشت