رعایت نکردن حق انتشار یعنی به هدر رفتن کوشش های چندساله مؤلف
به گزارش خیمه نیوز، زهرا رشیدیان مؤلف کتاب رها و استاد جواهرسازی گفت وگویی با خبرنگار خبرنگاران داشت که در آن به معضل های تألیف کتاب های هنری در کشور پرداخت.
چه عواملی باعث می گردد که تألیف در حوزه هنر کم رنگ گردد؟
اولین معضل هزینه های هنگفت تألیف کتاب است که در کنار این هزینه ها هیچ حمایتی از نویسنده آثار نمی گردد، به طوری که فرد از تألیف و نوشتن کتاب پشیمان می گردد. من چند سال است روی کتاب خودم تمرکز کردم که به خاتمه برسانم، کتاب من دوجلدی است و در این مسیر مسائل فراوانی سر راه خود دیدم. اولین مشکل هزینه های بالا و دومین مشکل نبود قانون حق انتشار است. شاید این مورد تنها دغدغه شخص من باشد و عمومی نباشد؛ ولی بسیار برای من مشکل ساز بود. بسیار از افراد هستند که در شهرستان زندگی می نمایند که دسترسی به کلاس های حضوری و مجازی ندارند، من برای این افراد عزم خود را جزم کردم تا کتابی تألیف کنم که تمامی جزئیات کلاس ها در آن نوشته شده باشد. کتاب من از مباحث مطرح در کلاس جامع و کامل تر است. با مقوله حمایت از تألیف مثل بسیاری از موضوعات در کشور ما برخورد می گردد، صحبت و جلسات بسیاری صورت می گیرد اما وقتی به زمان عمل می رسیم به کلی فراموش می گردد. شنیدم که مدت کوتاهی مقوله ناشر-مؤلف تصویب شده بود که مؤلف می توانست به تنهایی کتاب خود را تألیف و چاپ کند بدون آنکه احتیاجی به ناشر داشته باشد. ناشرانی که بسیار در حق مؤلف و نویسنده اجحاف می کردند و تنها درصد کمی به فردی که علم و دانش خود را در اختیار آن ها گذاشته می دادند. دغدغه امروز نویسنده این است که در پی یک انتشارات خوب و منصف بگردم تا بتوانم با اعتماد کامل کتاب را در اختیار آن ها قرار دهم. ما در صنعت جواهرسازی زبان مشترکی بین اصناف نداریم، در صنعت نشر نیز هنوز زبان مشترکی بین ناشریان و نویسندگان تبیین نشده تا به تولیدات درستی دست پیدا کنیم.
بسیاری از ناشران به چاپ کتب تألیفی بی میل هستند؛ به نظر شما چرا این موضوع رخ می دهد؟
بافت فرهنگی جامعه باید به سمتی برود که کتاب در بطن جامعه رواج پیدا کند، هر چه جلوتر می رویم سرانه مطالعه و کتابخوانی در کشور ما پایین و پایین تر می رود. انگیزه مطالعه دیگر در بین مردم وجود ندارد که شاید یکی از دلایل آن تحریف و سانسورهای بسیاری است که در این حوزه صورت می پذیرد، باید از هزاران هزار فیلتر بگذریم تا شابک به ما داده گردد. من با انتشارات های مختلف در گفت وگو و بحث هستم تا حاضر شوم کودکی که سال ها برایش زحمت کشیده ام و به رشد رسانده ام را تحویل آن ها دهم که همانگونه که من می خواهم ارزش کار حفظ گردد.
چه اقداماتی می توان انجام داد تا تألیف هنری در کشور افزایش پیدا کند؟
من برای شما مثال مدرس را بازگو می کنم. در آلمان بالاترین مقدار حقوق به معلمین این کشور اختصاص داده می گردد چون می گویند ریشه بچه ها ما در همان مدارس ساخته می گردد و این ریشه آینده افراد و بعلاوه آینده کشور را می سازد. افراد از هزاران فیلتر و امتحان می گذرند تا معلم می شوند و این معلمین تمام تمرکز خود را بر این گزاره معطوف می نمایند که چگونه می توانم معلم خوبی باشم؟ اگر همین موضوع را به کتاب ربط دهیم، اگر در کشور با فیلتر و امتحان بتوان افرادی را پیدا کرد که علم کافی برای تالیف دارند و از آنها حمایت کرد، تالیف دوباره جان خواهد گرفت. من نویسنده ای می شناسم که با پارتی و رانت کتابی چاپ نموده که ذره ای بار علمی ندارد، تنها کپی ای از آموزه های قبلی در یک کالبد نو است. در کنار این فرد، کسی که بار علمی بالا و سواد دارد در این بهبوهه گم خواهد شد.
سابقه تدریس هم داشته اید؟
من خودم سال هاست به صورت خصوصی و گروهی تدریس می کنم. من معتقدم افرادی که به تازگی دوره خود را گذرانده اند با حدقل حقوق راضی به تدریس در آکادمی ها می شوند تا برای خود رزومه جذب نمایند و این تدریس را سکوی پرتابی برای خود بنمایند، اما بیچاره هنرجویانی که در کلاس این فرد تحصیل می نمایند. طلا در فکر تمامی افراد ارزشمند است؛ ولی زمانی که به خدمات می رسیم هیچکس به ارزش آن دقت نمی کند. هیچکس ارزش علم را نمی فهمد و شب بیداری های من را درک نمی کند. یکی از همکاران من که در این زمینه کتابی نوشته بود می گفت: شنیده ام در فلان شهر کتاب های من در حال کپی شدن و فروش غیرقانونی است این یعنی زحمت نویسنده به کلی هدر رفته است و هیچکس این ریسک را نمی پذیرد.
درباره کتاب خود نیز کمی به ما شرح می دهید؟
کتاب من در حوزه دیزاین طلا و جواهر است که بیشتر به مقوله پرسپکتیو و طراحی تصویری می پردازد. هر طراح و نقاش در حوزه خود احتیاج دارد که با این قاعده آشنا باشد. بارها این جمله را شنیده ایم که من ایده دارم ولی نمی دانم چگونه آن را روی کاغذ پیاده کنم بسیاری از افرادی که در کلاس های من نیز شرکت می نمایند بر این باورند که این علم استعدادی است. من بر اساس تجربه خود می گویم، فردی در کلاس من بوده که می گفتم عمرا این فرد بتواند چیزی یاد بگیرد و در کمال تعجب در خاتمه دیدم که آثار شاهکاری خلق نموده، بر این اساس فهمیدم که پرسپکتیو استعدادی نیست و یک علم اکتسابی است. وقتی آموزش درست شکل بگیرد خواهیم فهمید هیچ علمی استعدادی نیست و همه چیز بر پایه اکتساب است. از ایده من تا روی کاغذ مسیری وجود دارد که در گروی این دانش است، دانشی که می گوید چگونه یک جسم سه بعدی را با همان حالت در دو بعد ترسیم کنیم. جلد اول کتاب من به مفاهیم پایه ای این علم می پردازد و در جلد دوم تخصصی حوزه طلا و جواهر را در بر می گیرد. من 6 الی 7 سال است که برای این کتاب زمان گذاشته ام همچون فرزند خودم بر روی آن حساس هستم. حمایت تنها چیزی است که ما مؤلفین به آن احتیاج داریم.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران