طراحی لوگو: آرمان شهرهایی که آرمان شهر نشدند؛ بروک فارم - خیمه نیوز

جهت دریافت مشاوره خدمات طراحی لوگو از بهترین و باتجربه ترین طراحان کشور همراه ما باشید. از طراحی لوگو و آرم تجاری تا برندینگ حرفه ای را با بهترین قیمت از نماشو بخواهید.

در سال 1836 یک مکتب فلسفی نو در آمریکا تحت عنوان مکتب تعالی گرایی در آمریکا ایجاد شد که در اعتراض به فرهنگ و جامعه آن موقع آمریکا یعنی قرن نوزدهم شکل گرفت. فیلسوفان پیرو این مکتب معتقد بودند که انسان ذاتا موجودی کامل بوده و برای رسیدن به اهداف متعالی خلق شده است، اما جامعه ای که ساختار نامناسبی نداشته باشد، مانعی بزرگ برای رسیدن به این اهداف است و می تواند انسان را نابود کند. پیدایش این مکتب فلسفی موجب ایجاد آرمان شهری شد که هدف از ایجاد آن دستیابی به یک زندگی متعادل بود؛ اما این چنین نشد و سرنوشت شوم این شهر باعث نابودی آن شد.

در سال 1841 فردی آمریکایی به نام جرج ریپلی، اصلاح طلب، توحیدگرا و روزنامه نگار آمریکایی پیرو مکتب تعالی گرایی به همراه همسرش، سوفیا ریپلی، جامعه ای روستایی به نام بروک فارم (Brook Farm) را در ماساچوست آمریکا بنا نهادند. این جامعه بر پایه اصول مکتب تعالی گرایی مطرح شده به وسیله فیلسوفان تعالی گرای آن موقع یعنی رالف والدو ثورو و هنری دیوید ثورو، ایجاد شد. مکتب تعالی گرایی در اصل این موضوع را مطرح می کرد که انسان ذاتا خوب است؛ اما جامعه ای با قوانین سخت گیرانه می تواند او را از راه راست منحرف کند و به تباهی بکشاند.

هدف اصلی از ایجاد این جامعه، شرایط کاری کاملا یکسان و منصفانه برای زن و مرد بود. زنان در این جامعه مانند مردان روزی 8 ساعت کار می کردند و حقوق آن ها نیز با مردان یکسان بود. در ابتدا به نظر می رسید که این جامعه می تواند به اهداف متعالی خود یعنی توازن و تعادل بین کار و سرگرمی و استفاده از استعداد برای رسیدن به این اهداف، دست پیدا کند. به بیان ساده تر، برنامه اصلی این جامعه دنبال کردن اقتصاد مقاومتی یعنی امرارمعاش با فروش محصولات کشاورزی و صنایع دستی بود. قطعا چنین هدفی عالی و بی نقص است.

متاسفانه بروک فارم نتوانست به آرمان شهر تبدیل گردد؛ چرا که بیشتر مردم و حتی اعضای این جامعه اعتقادی به اهداف والای آن نداشتند. همین موضوع باعث شد این جامعه ز با مسائل زیادی همانند بدهی های زیاد روبرو گردد. از سویی دیگر جورج ریپلی احکام نوی وضع کرد و ساختار اجتماعی نوی ایجاد کرد که با تفکر آزاد اعضا در تضاد بود.

به تدریج بروک فارم به یک پاد آرمان شهر یا مدینه فاسده تبدیل شد که نقطه مقابل آرمان است و در آن ویژگی های منفی بر ویژگی های مثبت رجحان پیدا می نمایند؛ درست مانند جامعه ای که یک قرن بعد در رمان قلعه حیوانات اثر جرج اورول ترسیم شد. بروک فارم تنها پس از گذشت پنج سال از تاسیس آن نابود شد و تمام اعضای آن با ناامیدی به سمت واقعیت های زندگی روزمره خود بازگشتند.

درسی که می توان از بروک فارم گرفت این است که رسیدن به زندگی عالی و متعادل برای همه افراد ممکن نیست و باید گفت این نوع زندگی بیشتر شبیه هدفی دست نیافتنی برای همواره است.