مهرجویی اختیار فیلمنامه ها را به همسرش داد، کارهایش ضعیف شد
به گزارش خیمه نیوز، احمد طالبی نژاد با بیان اینکه داریوش کارگردان فیلم لامینور بر گردن نسل ما و سینمای ایران حق دارد، گفت:، اما اینکه مهرجوییِ هشتادواندی ساله را با کارگردان سی وچند ساله فیلم گاو مقایسه کنیم و بخواهیم که در یک موقعیت و جایگاه باشند، اشتباه است.
به گزارش ایسنا، این روز ها آخرین ساخته داریوش مهرجویی با نام لامینور روی پرده سینماهاست؛ فیلمی که بخاطر حاشیه های اکران عید نوروزش تصور می شد فروش خوبی داشته باشد، ولی این طور نشده بخصوص آنکه مخاطبان سینما فعلا بیش از هر چیز کمدی می پسندند. با این حال برخی دیدنگران فیلم نو مهرجویی در مقایسه با آثار پیشین این فیلمساز بزرگ، این پرسش را مطرح می نمایند که آیا حق دارند از هنرمند محبوب خود توقعی در حد و مقدار فیلم های قدیمی اش داشته باشند؟!
در این باره احمد طالبی نژاد - منتقد و پژوهشگر سینما- می گوید: واقعیت این است که انتظار از فیلمسازان بزرگ و برجسته همواره بالا بوده و همواره سطح توقع مردم از فیلم های آن ها بیش از مقدار ای است که از عهده آن ها برمی آید. در نظر داشته باشیم که داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، حتی بهرام بیضایی و ناصر تقوایی در زمانی فصل نوی را در سینمای ایران شروع کردند و سینمای ما از مرحله سطحی نگری و عوام پسندی به سینمایی حداقل روشنفکرانه رسید. کارنامه این دست فیلم ساز ها مملو از آثار ارزشمند است، اما اینکه مهرجوییِ هشتادواندی ساله را با کارگردان سی وچند ساله فیلم گاو مقایسه کنیم و بخواهیم که در یک موقعیت و جایگاه باشند اشتباه است.
در همه جای دنیا هم همین طور بوده است. من همواره اورسن ولز را مثال می زنم که اولین فیلم او برترین فیلمش بود و هیچ وقت دیگر نتوانست با آن کیفیت فیلم بسازد، هیچکس هم از او ایراد نگرفت. حتی بعد ها رفت و در فیلم های سطحی بازی کرد، اما همواره بخاطر فیلم ارزشمند همشهری کین جایگاهش پاس داشته شد و در اذهان ماند.
مهرجویی هم دقیقاً از این دست سینماگران است که برگردن نسل ما و سینمای ایران بسیار حق دارد و اگر ما دارای یک جریان فرهنگی روشنفکری هستیم، بدون تردید یکی از کسانی که در این عرصه نقش داشته داریوش مهرجویی به عنوان یک فیلمساز متفکر است.
او ادامه می دهد:، اما نکته بعدی این است که باید ببینیم سیر سعودی فیلمسازی مثل داریوش مهرجویی از کجا به سیر نزولی تبدیل شده است. برترین مدرک من برای اشاره به این سیر نزولی فیلم درخت گلابی است که به نظرم بعد از هامون و گاو برترین و کامل ترین حدیث نفس داریوش مهرجویی است. در این فیلم شخصیت نویسنده دچار سترونیِ فکر شده و هیچ خلاقیتی نمی تواند از خود بروز دهد، یعنی حتی با ابزار مدرنی هم که در اختیار دارد راه به جایی نمی برد، علت آن هم فقدان عشق است که در طول داستان می بینیم چه بر سر عشق زندگی او می آید و پس از مرگ دختر، او دیگر انگیزه ای برای خلق کردن ندارد.
الان هم انگار داریوش مهرجویی و حتی مسعود کیمیایی در چنین موقعیتی قرار دارند و اگر می بینیم که آن ها سال به سال فیلم های بدتری می سازند بخشی از آن به همین برمی گردد که شاید انگیزه های احساسی و عاطفی آن ها جای خود را به حرفه فیلمسازی و کسب عایدی داده است، درنتیجه توقع ها را برآورده نمی نمایند. البته مقصر هم خودشان نیستند، مقصر شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه است.
بعلاوه سانسور همواره یک عامل مخرب بوده بخصوص در کارنامه مهرجویی که از فیلم گاو به بعد تیغ سانسور همواره بالای سرش بود؛ فیلمی که وقتی قرار بود در جشنواره ونیز نمایش داده گردد دزدکی، در چمدان و به وسیله شخصی ثالث - احتمالا با چمدانی دیپلماتیک - از ایران خارج شد تا بتواند در جشنواره شرکت کند. بعد هم که در آنجا مورد توجه واقع شد، ناگزیر شدند آن را اکران نمایند.
طالبی نژاد درباره اینکه برخی معتقدند یکی از ضعف های آثار اخیر داریوش مهرجویی در فیلمنامه است و نگارش مشترک چندان با تفکر سینمایی او هماهنگ نمی گردد، بیان می نماید: من با حفظ حرمت فراوان برای خانم محمدی فر (همسر مهرجویی و فیلمنامه نویس برخی آثار او) معتقدم که متاسفانه از زمانی که اختیار فیلمنامه ها در دست ایشان نهاده شد فیلم های مهرجویی از آن جایگاه رفیعی که داشت پایین آمد.
تنها اثری که بعد از فیلم بلاتکلیف و ضعیف میکس و نیز بمانی ارزشمند شد، مهمان مامان است که آن هم محصول نگارش مثلث مهرجویی، مرادی کرمانی و خانم محمدی فر است، بعد از آن تقریبا شاهد سقوط هستیم و به نظرم نتیجه این همکاری مثبت نشده است؛ بنابراین به این سینماگر بزرگ و فرهیخته توصیه می کنم که خودش بر فیلمنامه متمرکز گردد، چون تا حد زیادی می توان گفت که هیچ کدام از کار های مشترک او چندان قانع کردن نماینده نیستند.
البته من از سنتوری و نارنجی پوش بدم نیامد، ولی این ها در حد هامون، پری، سارا، درخت گلابی و... نیستند؛ فیلم هایی که اندیشه های فلسفی و اجتماعی مهرجویی را نشان می دادند. البته شایعاتی هم وجود دارد که برخی فیلم های پیروز مهرجویی در همکاری با غلامحسین ساعدی نوشته شده، ولی این نظریه درستی نیست.
او در انتها با اشاره به فروش کم فیلم نو مهرجویی می گوید: به نظرم یک راه دیگر برای کارگردانی مثل داریوش مهرجویی این است که به سمت ادبیات کلاسیک ایران و دنیا برود و از آن ها برای فیلمنامه استفاده کند. من متاسفم که از لامینور در سینما ها استقبال کمی شده و معلوم است که فیلم یک اشکالی دارد، چون اگر فیلمی خوب باشد هر کسی ببیند به بقیه هم توصیه می نماید که آن را دیدن نمایند، اما ظاهراً در خصوص لامینور این اتفاق نیفتاده؛ این در حالی است که جامعه ما عادت نموده از فیلمسازان بزرگ قهرمان های فکری بسازد و تندیسی از آن ها برای خود حک کند. من نگران این هستم که تندیس مهرجویی در اذهان تخریب گردد.
منبع: فرارو